سلام من به تو و زخم های زیبایت
به تشنگی لب خشک رو به دریایت
هزار رود نشسته اند تا که سجده کنند
دوباره مثل همان روز سخت برپایت
هنوز می شونم صوت سرخ قرآن را
میان قرن ها سکوت ، از نایت
قبیله من از آن زخم ها خبر دادند
که روز واقعه کوشید در تمنایت
گمان کنم که از آن روز آسمان و زمین
هنوز تکیه نمودند روی پاهایت
چه سروها که شکستند از شنیدن تو
چه کوه ها که تکیدند از مدارایت
چه ابتدای عجیبی است روز عاشورا
هنوز حل نشده دردلم معمایت
عزیز خوب من ای کاشکی که می مردم
در آن غروب غم انگیز دشتها جایت
اگر چه وسعت فریاد تو جهانگیر است
هنوز می شنوم از کویر آوایت
تو ابتدای تمام پرندگان بودی
چه دلنشین و گواراست نقش رویایت
محمد حسین مولایی
برچسبها: امام حین،لب تشنگان،کربلا،عاشورا