دو ماه از شروع جنگ تحمیلی گذشته بود. یک شب بچه ها خبر آوردند که یک بسیجی اصفهانی در ارتفاعات کانی تکه تکه شده است. بچه ها رفتند و با هر زحمتی بود بدن مطهر شهید را درون کیسه ای گذاشتند و آوردند.
آن چه موجب شگفتی ما شد، وصیتنامه ی این برادر بود که نوشته بود:
«خدایا! اگر مرا لایق یافتی، چون مولایم اباعبدالله الحسین (ع) با بدن پاره پاره ببر.»
راوی : خاطره از بسیجی محمد
برچسبها: خاطرات شهدا،آرزو،شهادت،بدن پاره پاره سید الشهدا
سه شنبه 92/7/23 7:12 عصر فریاد بی صدا